نفت به عنوان یک ماده حیاتی در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران از جایگاه استراتژیک برخوردار است. ورود نفت به عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان آثار و پیامدهای متفاوت به همراه داشته است. این تحقیق به بررسی رابطه نفت و توسعه سیاسی در ایران با رویکرد دولت «رانتیر» پرداخته است. دولت رانتیر از نظریه نوفایده گرایی بهره فراوان برده است. نوفایده گرایان به دولت نگرش منفی دارند. برپایه این نگرش اساس اقدامات دولت تبادل میان زمامداران و هواداران است. در این جا زمامدار یا باید منافع را به طور مستقیم میان هواداران توزیع کند یا با استفاده از قدرت قانون گذاری کارکرد بازار را محدود و برای نورچشمی ها رانت ایجاد کند. در چهارچوب این قرارداد نیروهای اجتماعی به خاطر کسب مزایایی که دولت به صورت میانجی به آن ها داده از درگیر شدن در سیاست پرهیز می نمایند. با این حال این تحقیق نشان می دهد که نفت از ابزارهای قدرت دولت مطلقه در ایران بوده و نقش مهمی در توسعه نیافتگی سیاسی ایران داشته است.